TOP LATEST FIVE داستان های واقعی URBAN NEWS

Top latest Five داستان های واقعی Urban news

Top latest Five داستان های واقعی Urban news

Blog Article

او تا حدودی شفاف، تا حدی مات، و به طور کامل در عکس حضور دارد.

طبق گزارش‌ها، داستان‌های واقعی ارواح در این محل شامل تمام موارد کلاسیک‌ هستند: صدای قدم‌ها، وسایلی که به تنهایی در اطراف حرکت می‌کنند و بسته شدن خودسرانه پنجره‌ها.

حتی در روز روشن هم هیچ کس جرأت نداشت پیاده به آنجا برود، چون جاده کم عرض و به شدت خطرناک بود؛ علاوه بر آن، یک زن تنها در آن ناحیه کوهستانی چه می‌کرد.
داستان
برخی از این حوادث بی ضرر بودند. برخی ادعا می‌کنند که او هرگز در آن‌جا زندگی نکرده است. بااین‌حال، حوادث دیگر در این ملک، نسبتاً خشن بودند.

شاید ناراحت کننده‌ترین موضوع، این واقعیت باشد که همسر و سه دختر هامفریس تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند: او را در ملک تنها گذاشتند.

بازدیدکنندگان گزارش داده‌اند که پیتوک‌ها و نگهبان سابق آن‌ها را دیده‌اند.

گدائی کـه ستاره داوود داشت بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد بـه گدای صاحب صلیب و گفت:

بااین‌حال، از زمان تکمیل آن، مردم اختلالات ترسناکی را توسط نهادهایی گزارش کرده‌اند که نمی‌توانند به طور کامل توضیح دهند.

صاحب فروشگاه یه نگاه به عروسک انداخت و گفت: “متاسفم خانم. اون عروسک دلقک فروشی نیست. “

خواندن داستان‌هایی از زندگی‌های واقعی می‌تواند از بسیاری جهات آموزنده باشد؛ داستان زندگی و اشتباهات آد‌م‌هایی که در همین شهر زندگی می‌کنند و از همین هوایی که ما نفس می‌کشیم تنفس می‌کنند؛ زندگی‌ای که زمین تا آسمان با ما متفاوت است. این شماره تصمیم گرفتیم تا چند نمونه از چنین داستان‌هایی را تقدیم‌تان کنیم؛ داستان‌هایی که بدون شک برایتان آموزنده خواهند بود. در این داستان‌ها چند نفر از روانشناسان و مشاوران خانواده‌ از عشق‌ها و ازدواج‌های نامتعارفی گفته‌اند که طی این سال‌‌ها دیده‌اند بنابراین در واقعی بودن آنها شک نکنید، فقط به یاد داشته‌ باشید که همه نام‌ها تغییر کرده‌اند و هیچ‌کدام حقیقی نیستند.

اگه راستش رو بخوای “بیشتر” از مادرم برای خودم خوشحالم کـه از این «فرصت و شانس»

باوجودِ داشتن همسر، دو بچه و زندگی مستقل و کارِ پر مسئولیت ماهی «یک شب» باید خونه پدر و مادرش باشه!

این کتاب یک داستان جنایی را در دل خود گنجانده، اما نوعی شاعرانگی هم دارد که باعث می‌شود مخاطب شخصیت اصلی را بیشتر و بهتر درک کند و با او همدلی هم داشته باشد. 

او می‌گوید: «همه چیز خوبه، تو چرا ناراحتی؟! مجید حتی سعی هم نمی‌کند که کمی شرایط زندگی را تغییر دهد یا حداقل تغییرات کوچکی را در خود به وجود بیاورد.»

Report this page